بررسی مفهوم برنامه ریزی راهبردی
بیشتر برنامه ریزیها بر اساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل آرمانها و اهداف طرحها و اقدامات و منابع مورد نیاز میباشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد میگردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و … عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامهریزی تاثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه میگردند.
برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و تمانایی مقابله با تغییرات سریع محیط بیرون را ندارد و به شکست میانجامد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامهریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینه ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد.
برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین میشوند، هدف برنامه ریزی راهبردی، تبیین و تدوین استراتژی است. امروزه به دلیل پیچیدگی در عناصر محیط خارج و ارکان داخلی سازمان، مدیریت بر سازمانها پیچیدهتر از گذشته شده و در نتیجه وظیفه مدیریت را خطیر نموده است.
برنامه ریزی راهبردی، فرایند بررسی موقعیت فعلی و مسیر آینده سازمان، تنظیم اهداف، تدوین استراتژی برای تحقق و اندازه گیری نتایج اهداف بلند مدت سازمان و انتخاب فعالیتهای لازم برای تحقق آنها در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای سازمانی برای نیل به اهداف و رسالت بلندمدت با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی است.
برنامه ریزی راهبردی کوششی است برای اتخاذ تصمیمهای اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیتها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر میبخشد. همان طور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز انجام ماموریتهای سازمان را دنبال میکند.
برنامه ریزی راهبردی دوراندیشی سازمان یافتهای است که مراحل زیر را در بر دارد:
الف- تعیین مأموریتها و هدفهای دور برد
ب- تفکیک مأموریتها به هدفهای کمی و کیفی کوتاه مدت، که این عمل را در اصطلاح هدفگذاری مینامند.
ج- تعیین خط مشیها سیاستها
د- طرح ریزی و برنامه ریزی اجرایی (تاکتیکی).
برنامه ریزی راهبردی انتظار میرود تا امکان مانور سازمان در محیط متغیر را برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده فراهم سازد. برنامه ریزی راهبردی به پایان دوره زمانی مورد نظر جهش میکند و سپس به عقب باز میگردد تا مشخص سازد که در فواصل زمانی مختلف، چه اقدامهایی باید انجام پذیرد و به ویژه در زمان حاضر چه کارهایی باید انجام شود تا احتمال دست یابی به اهداف پیش بینی شده در زمانهای مقرر قطعی شود.
در این نوع برنامه ریزی، دقت در جزئیات برای یک پیش بینی اهمیتی ندارد چرا که چنین دقتی بیشتر در اهداف کوتاه مدت و بودجه های یک برنامه اجرایی سالیانه مهم است. به همین دلیل نه عبارات طولانی و نه محاسبات ریز، بلکه ایده ها و فرصتها، هسته اصلی برنامه ریزی استراتژیک را تشکیل میدهند. در برنامه ریزی استراتژیک فعالیتهای نیل به هدف پیش بینی شده و باید به صورت جزئی، مشخص، قابل سنجش کمی یا کیفی، واقع بینانه و هم راستا با سیاستهای حاکم باشد. لذا دربرنامه ریزی راهبردی بهتر است ویژگیهایی مانند انعکاس ارزشهای حاکم بر جامعه، توجه به سئوال اصلی و اساسی سازمان، تعیین چارچوبی برای برنامه ریزی عملیاتی سازمان و جهت بخشی به آنها، مد نظر باشد.
در خلال برنامه ریزی راهبردی و به شش سوال زیر پاسخ داده می شود:
۱) چه اقدامات، فعالیتها و عملیاتی باید انجام گیرند؟
۲) اقدامات، فعالیتها و عملیات با چه شیوه و روشهایی باید انجام گیرند؟
۳) برای انجام فعالیتها و عملیات با شیوههای مشخص شده، چه سازماندهی لازم است؟
۴) اقدامات، فعالیتها و عملیات در چه زمانهایی باید انجام گیرند؟
۵) برای انجام اقدامات، فعالیتها و عملیات در زمانهای مقرر، چه امکانات و منابعی لازم است؟
۶) انجام فعالیتها و انجام عملیات در زمانهای مقرر، در کجا و کدام واحد سازمانی باید انجام گیرند؟
از آنجا که مدیران ارشد نسبت به مدیران میانی معمولاً درک بهتری از سازمان دارند و مدیران میانی نسبت به مدیران ارشد از جزئیات عملیات روزمره سازمان بیشتر آگاه اند لذا برنامههای استراتژیک عمدتا توسط مدیریت ارشد و برنامههای عملیاتی توسط مدیران میانی تدوین میشود.
برنامه ریزی راهبردی گونهای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژی هاست. فرآیند برنامه ریزی راهبردی اساساً فرآیندی هماهنگ کننده بین منابع داخلی سازمان و فرصتهای خارجی آن میباشد. هدف این فرآیند نگریستن از درون پنجره استراتژیک و تعیین فرصتهایی است که سازمان از آنها سود میبرد و یا به آنها پاسخ میدهد. بنابراین فرآیند برنامه ریزی راهبردی یک فرآیند مدیریتی است، شامل هماهنگی قابلیتهای سازمان با فرصتهای موجود. این فرآیند گام به گام است و برای هر گام آن دستورالعملهای مشخصی تجویز شده است. محصول فرآیندهای این رویکرد به ندرت یک استراتژی خلاقانه و تحول آفرین است و روشهای مربوط بیشتر بر انتخاب مناسبترین الگوی استراتژی از میان الگوهای شناخته شده متکی هستند. رویکرد تجویزی، ذهن انسان را در قالب یک فرآیند گام به گام به پیش میبرد و این خود مانع بزرگی برای پرواز ذهن به اوج میباشد.
در تعریفی دیگر برنامه ریزی راهبردی روشی مدیریتی است که به سازمان در اجرای بهتر کارها، متمرکز کردن منابع و انرژی، اطمینان از هم راستا بودن تلاش اعضا و کارکنان و ارزیابی موقعیت و تطبیق درست در رویارویی با محیط متغیر کمک میکند. یک تلاش سازمان یافته، منسجم و منضبط، برای تصمیم گیری و انجام کارهای بنیادین است، که به عنوان راهنما، پیش بینی سازمان از آینده را نشان میدهد. برنامه ریزی راهبردی، چارچوب و جهت گیری روشنی برای مدیریت سازمان و نیز دورنمای اهداف مشترکی برای همه دست اندرکاران سازمان فراهم میآورد تا توانایی تنظیم و شناخت اولویتها در تخصیص منابع و موقعیتها را ایجاد و تقویت کند. از اینرو، مدیریت در شرایط بحرانی را ساده میکند.
برنامه ریزی راهبردی بر این اندیشه استوار است که یک سازمان باید در برابر یک محیط پویا و متغیر، واکنش داشته باشد. بنابراین برنامه ریزی بر تصمیم2هایی تأکید دارد که از توانایی سازمان برای انجام واکنش درست در برابر دگرگونیهای محیطی اطمینان حاصل کند.